یک استراتژیست چطور الهام می‌گیرد؟

خیلی‌ها فکر می‌کنند کار من فقط تحلیل داده‌ها، بررسی بازار و نوشتن استراتژی است. اما اگر بخواهم صادق باشم، بخش بزرگی از کار من به الهام مربوط می‌شود.

خیلی‌ها فکر می‌کنند کار من فقط تحلیل داده‌ها، بررسی بازار و نوشتن استراتژی است. اما اگر بخواهم صادق باشم، بخش بزرگی از کار من به الهام مربوط می‌شود.

هر روز لحظه‌هایی هست که باید فراتر از اعداد و نمودارها نگاه کنم و ایده‌ای بسازم که هم خلاق باشد و هم با استراتژی هماهنگ. این الهام از کجا می‌آید؟ از روزمرگی‌های ساده.

وقتی صبح در مسیر کار رانندگی می‌کنم، تبلیغاتی که کنار خیابان می‌بینم برایم یک کلاس درس است. وقتی در کافه می‌نشینم و گفت‌وگوی دو نفر غریبه را می‌شنوم، به زبان مشتری فکر می‌کنم. حتی وقتی فیلم می‌بینم، دنبال روایت‌هایی هستم که می‌توانند برای یک برند الهام‌بخش باشند.

الهام گرفتن یعنی نگاه متفاوت داشتن به چیزهایی که بقیه عادی می‌بینند. گاهی یک جمله ساده در اینستاگرام می‌تواند ایده یک کمپین بزرگ را شکل دهد.

یکی دیگر از منابع الهام من، تیمم است. وقتی کنار هم ایده‌پردازی می‌کنیم، هر کدام از زاویه‌ای به موضوع نگاه می‌کنیم و همین نگاه‌های متفاوت باعث می‌شود به نتیجه‌ای برسیم که هیچ‌کدام به تنهایی نمی‌توانستیم بسازیم.

البته الهام فقط از بیرون نمی‌آید. گاهی مرور کارهای گذشته، شکست‌ها و موفقیت‌ها، منبع الهام قوی‌تری است. هر بار که کمپینی نتیجه عالی داده، یا برعکس، کمتر از انتظار عمل کرده، برای من درسی دارد که الهام‌بخش پروژه‌های آینده می‌شود.

در پایان روز، همیشه سعی می‌کنم لحظه‌ای آرام بگیرم و بنویسم. نوشتن برای من نوعی ثبت الهام‌هاست. شاید آن لحظه فقط یک ایده خام باشد، اما بعدها می‌تواند جرقه کمپینی بزرگ شود.

الهام گرفتن هنر دیدن است. و به‌عنوان یک استراتژیست، باور دارم اگر خوب ببینی، همیشه چیزی هست که بتوانی از آن یک استراتژی تازه بسازی.